Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

 

دوتامردشور بودن هرجنازهای میاوردن شکمشو وا میکردن غذا هاشو میخوردن یه روزشکم یکیو وازمیکنن توش ماکارونی بود، مرده شوره به رفیقش میگه من نمیخوام تو بخوررفیقش میگه چرا توکه ماکارونی خیلی دوس داشتی؟میگه نمیخوام دیگه،رفیقشم همشو میخوره.
بعدکه تموم میشه میگه میدونی چرا نخوردم؟رفیقش میگه چرا؟ میگه چون توش مو بوداونم حالش به هم میخوره همهرو بالا میاره بعداون یکی شروع میکنه به خوردن، رفیقش میگه نخور کثافت مگه نمیگی توش مو بود چندش،اونم میگه خالی بستم من ماکارونی گرم میخواستم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 22 / 1برچسب:,ساعت1:30 بعد از ظهرتوسط yousef | |